درآمد
مشکل دفع مواد زاید جامد همواره و از سالهای دور گریبانگیر بشر بوده است. شاید سادهترین و ممکنترین راه حلی که برای این معضل در ابتدا به نظر میرسد، تلنبار نمودن زباله در زمینهای پست خارج از محدوده شهر و سپس سوزاندن آن و به منظور جلوگیری از آلودگی بود. مدتها این روش بدون توجه به اثرات سوء آنی و آتی آن، به عنوان عملیترین روش در نقاط مختلف جهان انجام میشود و کماکان نیز در برخی از کشورهای جهان انجام میگیرد، تا اینکه موضعگیری در برابر مشکلات و مسائل ناشی از دفع زباله در مکانهای مذکور سبب شد تا در برخی کشورهای جهان زبالهدانهای رو باز به سرعت جای خود را به محلهای دفن بهداشتی جدید دهند. از جمله مهمترین مشکلات دفن زباله و راهحلهای مطرح شده جهت رفع آن میتوان از مشکل دود و بو نام برد که منجر به منع سوزاندن زبالهها گردید: مشکل مربوط به حشرات، جوندگان، حفظ زیبایی محیط که موجب بکارگیری پوشش روزانه گشت: قابلیت احتراق و نشست زبالهها که به افزایش کوششهایی جهت متراکم نمودن زایدات انجامید و در نهایت قابلیت آلودهسازی آبهای سطحی و زیرزمینی که منجر به ایجاد خاکریز، پوشش روزانه، استر(liner) و سیستمهای جمعآوری شیرابه گردید.
نتیجه نهایی این تغییرات و عوامل دیگر بود که تکامل قابل توجهی در مکانهای دفع مواد زاید جامد بوجود آورد. با وجود این موضوع دفن بهداشتی در ایران مبحث جدیدی به شمار میآید چرا که در اکثر مناطق ایران کماکان زباله بصورت تلنبار، سوزاندن و در بهترین شرایط بصورت دفن غیر بهداشتی دفع میگردد. متاسفانه تلقی نادرست از دفن بهداشتی باعث شده است شهرداریها که متولیان مدیریت مواد زاید جامد شهری میباشند صرفاً حفر یک گودال، قراردادن زباله در آن و پوشاندن آن با خاک را یک دفن بهداشتی بدانند، در حالی که دفن بهداشتی مواد زاید مقولهای است دارای مراحل دقیق (اعم از انتخاب مکان و آمادهسازی آن و بهرهبرداری از محل) که هر کدام نیاز به انجام مطالعات و اعمال مدیریت صحیح دارند، در هر حال، نکته مهم این است که از دیدگاه اکثریت مردم یک محل دفن- چه برای مواد زاید شهری و چه مواد زاید خطرناک- تاسیسات منفی و نامطلوبی است و طرز تلقی مردم بویژه نسبت به مکانهای دفنی که در مجاورت محل کار یا زندگیشان باشد، منفی است.
حتی به نظر میرسد که آگاهی از نیاز به یک سیستم دفع قابل قبول برای زایدات، علاقه شهروندان را چندان به داشتن و خواستن چنین چیزی برنیانگیزد و بخصوص در جوامع غربی اصطلاحاتی نظیر «نه در حیات خلوت من» (NIMBY)، مطلقاً هر جایی را نزدیک هر کسی نساز (BANANA)، نه روی سیاره زمین (NOPE) و ... بیشتر مشکلساز هستند. از این نظر انتخاب یک محل دفن و ارائه توجیه منطقی در ارتباط با فرآیند مکانیابی نیازی است که همواره احساس میشود، از سوی دیگر به لحاظ قانونی تنها وظیفه مهمی که در این رابطه به موجب تبصره 4 بند 2 ماده 55 قانون شهرداریها، بر عهده شهرداریهای کشور نهاده شده است، تعیین محلهای مخصوص تخلیه زباله، نخاله و فضولات ساختمانی، مواد رسوبی فاضلابها و نظایر آن و اطلاع آن- ضمن انتشار آگهی که عموم است. در این تبصره همچنین قید گردیده که محلهای تخلیه زباله باید خارج از محدوده شهر تعیین شوند و رانندگان وسائط نقلیه اعم از کند رو و یا موتوری مکلفند آنها (زبالهها) را فقط در محلهای تعیین شد و تخلیه نمایند. لذا با توجه به مطالب یاد شده این مقاله با هدف پرداختن به اولین- و به قولی مهمترین- مرحله فرآیند دفن بهداشتی- یعنی مکانیابی- معیارها و ضوابط موثر در امر مکانیابی محل دفن مواد زاید جامد را مورد بررسی قرار میدهد.
دسته بندی عوامل مؤثر در مکانیابی محل دفن
بطور کلی یک محل دفن باید در مکانی استقرار یابد که از جهات گوناگون اعم از زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی کمترین ضرر را به وجود آورد. به جرأت میتوان گفت که یک مکانیابی صحیح میتواند بیش از نیمی از نگرانیهای موجود در یک محل دفن را مرتفع سازد. در جدول 1 فهرستی از مجموعه مسائلی که در زمینه مکانیابی یک محل دفن وجود دارد، ارائه شده است.
جدول 1- مسائل مربوط به مکانیابی محل دفن زباله
معضل
|
نگرانی (موضوع)
|
خطر برای
|
مسیر
|
الف- آلودگی آب
|
1- چاهها
2- نهرها، رودخانهها، دریاچهها و غیره
|
انسان (سلامت)
انسان (سلامت)
حیات آبخوان (Aquifer)
حیات گیاه
حیات جانور
|
آب زیرزمینی
آب سطحی
آب سطحی/ زیرزمینی
آب سطحی/ زیرزمینی
آب سطحی/ زیرزمینی
|
ب- آلودگی هوای محل
|
1- بو
2- مواد شیمیایی
3- فیزیکی (گاز متان)
4- سر و صدا
5- گرد و غبار
6- دود
7- گازهای گلخانهای
|
انسان (زیبایی شناسی)
انسان (سلامت)
گیاهان
انسان (انفجار)
گیاهان
انسان (زیبایی شناسی)
انسان (زیبایی شناسی- سلامت)
انسان (زیبایی شناسی – سلامت)
انسان (اقلیم جهانی)
|
جو
جو
جو
خاک سنگ یا جو
خاک سنگ
جو
جو
جو
جو
|
ج- تعارض با حیات وحش
|
1- پرندگان
2- حیوانات
|
انسان (رفت و آمد هواپیما، مزاحمت)
انسان
|
جو
تماس مستقیم
|
د- انتقال
|
1-تصادفات
2- سر و صدا
3- گردو غبار
|
انسان (سلامت)
انسان (زیبایی شناسی)
انسان (زیبایی شناسی)
|
محور حمل و نقل
جو
جو
|
هـ- اجتماع
|
1- زیبایی شناسی محل
2- کاربری هماهنگ زمین
|
مالکان زمین مجاور
مالکان زمین مجاور
|
کاهش لذت زندگی
کاهش لذت زندگی
|
و- اقتصاد
|
1- انتقال و ارسال زایدات
2- هزینه کلی
3- هزینه بهرهبرداری
4- گنجایش و عمر
5- ارزش زمین
6- در دسترس مالیات دهندگان بودن پوشش
|
مالیات دهندگان
مالیات دهندگان
مالیات دهندگان
مالیات دهندگان
مالکان زمین مجاور
مالیات دهندگان
|
کاهش درآمد
کاهش درآمد
کاهش درآمد
کاهش درآمد
کاهش دارایی خالص
کاهش درآمد
|
این مشکلات به هر شکلی که باشد، تلاش برای رفع آنها به منظور رسیدن به اهداف ذیل صورت میگیرد.
1- به حداقل رساندن خطر برای سلامت عموم در محل
2- به حداقل رساندن تاثیرات منفی محل مورد نظر بر محیط زیست.
3- محل مورد نظر بالاترین سطح خدمات را برای کاربران تجهیزات تسهیلات فراهم آورد.
4- محل مورد نظر حداقل هزینه را برای کاربران تسهیلات دارا باشد.
البته همواره باید در نظر داشت که بسیار غیر محتمل است که محل تعیین شده، تمام نگرانیهای موجود را مرتفع سازد، در نتیجه باید یک محل در مقایسه با مکانهای دیگ مشخصات بهتری داشته باشد و سپس از ابزاری ویژه جهت تشخیص پراهمیتترین آثار، به منظور هدفمند نمودن فرآیند مکانیابی، استفاده شود، یعنی صفات و خصوصیات مورد نظر از طریق به کارگیری روشهای خاصی اولویت بندی گردند. (جدول 2)، در این زمینه استفاده از یک سری سؤالات کلیدی طبقهبندی شد، همانند آنچه در جدول 3 فهرست گشته است، بسیار راهگشا خواهد بود.
جدول2- ترتیب تقدم گروهی و پدیدههای ارزیابی مورد استفاده به منظور تمایز بین مکانها
ردیف
|
گروه متقدم
|
درصد اهمیت
|
پدیدههای مورد ارزیابی
|
1
2
3
4
5
|
ایمنی و سلامت عمومی
محیط زیست طبیعی
محیط زیست اجتماعی
محیط زیست فرهنگی
هزینه اقتصادی
|
4/33
4/20
5/15
4/15
3/15
|
هیدرولوژی، هیدروژئولوژی
خدمات و ایمنی ترافیک و بهرهبرداری
بیوفیزیکی
کشاورزی
تاثیرات بر اجتماعات
تاسیسات جمعی
بو، گرد و غبار
سر و صدا
تاثیرات بصری
هماهنگی کاربری زمین
پدیدههای تاریخی
باستان شناسی
دلار (ریال)
|
جدول شماره 3- برخی از سوالات با مکانیابی محل دفن
- کاربری فعلی زمین و ناحیه بندی محل پیشنهادی چیست؟
- کنترل دولت بر کاربری مجاز زمین در محل چگونه است؟
- توانایی دسترسی به محل چقدر است (مالک آن کیست)؟
- ملاحظات اقتصادی در ارتباط ا هزینههای حمل و نقل، هزینههای کلی و راهبردی و قیمت زمینهای واگذار شده کدامند؟
- شرایط و نوع خاکهای محل چگونه است؟
- نهرها، رودخانهها، دریاچهها و منابع آبی که در آن نزدیکی وجود دارند و ممکن است بوسیله رواناب سطحی یا زیر سطحی تحت تاثیر قرار گیرند کدامها هستند؟
- کدام پارکها، فضاهای باز و تفرجگاههای عمومی در آن نزدیکی وجود دارد؟
- چه شرایط زمین شناسی، هیدروژئولوژیکی و زیر سطح ای بر آن مکان حاکم است و آیا هیچ نوع ناپایداری در بستر آن وجود دارد؟
- آیا خاک دارای ظرفیت تبادل یونی بالایی برای کاهش آلایندهها میباشند؟
- آیا آبخوانهای ویژه تغذیه در آن نزدیکی وجود دارند؟
- آیا آثار باستانشناسی و تاریخی در محل وجود دارند؟
- آیا گونههای گیاهی یا حیوانی در معرض خطر در محل (یا در نزدیکی محل) وجود دارد؟
- آیا تالابهایی در آن نزدیکی وجود دارند که تحت تاثیر قرار گیرند؟
- میزان نزدیکی به جادههای اصلی چقدر است؟ آیا محدودیتهای بار در جادهها وجود دارد؟
- ملاحظات زیبایی شناختی در ارتباط با بو، سروصدا و غبار برای ساکنان مجاور چگونه است؟
- آیا فرودگاههایی در آن نزدیکی وجود دارند که از اجتماع پرندگان موجود در محل دفن تحت تاثیر قرار گیرند؟
- آیا آبخوانهای محصور یا آزاد در اعماق کم وجود دارند؟
- چه کاربردهای نهایی بالقوهای برای محل تکمیل شده میتوان متصور شد؟
|
در هر حال بنابر مطالب ذکر شده، قبل از مرحله تصمیمگیری برای انتخاب یک محل دفن، باید مطالعات وسیعی انجام داد که در ذیل برخی از مهمترین زمینههای مطالعاتی مورد بررسی قرار گرفته است:
1- بررسی اقتصادی:
با اینکه همواره بررسیهای اقتصادی و برآورد هزینهها سم طرح از مهمترین مراحل در تمامی امور مهندسی و طراحی است، اما در فرآیند مکانیابی این موضوع در درجه آخر اهمیت قرار دارد (جدول 2)، چرا که در مقایسه با دیگر عوامل میتوان تا حدی از آن چشمپوشی کرد. البته این امر دلیلی بر عدم انجام مطالعات اقتصادی در طرح مکانیابی محل دفن نیست، زیرا در برخی گزینههای مشابه، این مسائل اقتصادی است که انتخاب نهایی را ممکن میسازد.
قسمت اعظم هزینه در فرآیند مکانیابی را خرید زمین تشکیل میدهد و باید در نظر داشت که همیشه یک زمین ارزان بهترین زمین نیست، چرا که ممکن است مخارج بعدی آن نظیر آمادهساری- بالا باشد: از اینرو در ارزیابی هزینه، همه موارد هزینهبر باید در نظر گرفته شود. همچنین گاهی اوقات لازم است بجای خرید زمین آنرا برای مدتی اجاره کرد.
به غیر از قیمت زمین سایر هزینهها عبارتند از: سرمایهگذاری در زمینه بررسی عوامل فیزیکی و زیست محیطی محل دفن (از قبیل توپوگرافی، هیدرولوژی و هیدروژئولوژی، خاکشناسی، نقشهبرداری) و نیز مخارج آمادهسازی و احیاء توسعه زمین (مانند تمیز کردن، خاکبرداری، احداث زهکشی و جادههای فرعی، احداث تسهیلات و آبرسانی، برقرسانی، تلفن و حصار). همچنین هزینه پرداخت دستمزد کارگران و بیمه آنها، هزینه حمل و نقل مواد زاید و خاک پوششی، هزینه احداث ساختمانهای رفاهی و اداری و نهایتاً هزینه تعمیر و استقرار تجهیزات لازم از جمله موارد قابل توجه و بررسی است.
2- زیبایی و پذیرش از سوی مردم:
تا حد امکان باید سعی شود که محل دفن از انظار دور باشد و زیبایی ظاهری یک منطقه را خدشهدار ننماید. در پارهای مواقع به علل گوناگون، مثلاً کمبود زمین مناسب، لازم میشود که محل دفن فاصله چندانی با مناطق مسکونی نداشته باشد که در این صورت به احتمال قریب به یقین اعتراض ساکنان را به دنبال خواهد داشت. لذا در اینگونه مواقع اولین قدم قبل از اجرای طرح اینست که مورد روش دفن بهداشتی به مردم اطراف زمین مورد نظر از راههای گوناگون آگاهیهای لازم داده شود. موارد مورد اعتراض مردم عموماً شامل: ایجاد بوی نامطبوع، آتشسوزی، وجود حشرات، پرندگان و حیوانات، پراکندگی زبالههای سبک، سرو صدا، گرد و غبار و حتی کاهش بهای زمین و خانههای اطراف محل دفن می باشد که از طریق آموزش صحیح تا حدودی قابل حل است.
3- توپوگرافی محل دفن:
تعیین توپوگرافی محل دفن، به دلیل موثر بودن بر نوع عملیات، روش دفن، طراحی زهکشیهای منطقه دفن، نوع تجهیزات مورد نیاز، تعیین تراز آبهای زیرزمینی، تعیین نوع استفاده آتی از زمین، پیشبینی توسعه اقدامات آتی و توسعه تجهیزات دفن با ارزش و مهم است.
معمولاً مناطق مرتفع و مسطح (با شیب کم) در صورت داشتن سایر شرایط نظیر نفوذناپذیر بودن خاک، مناسبترین مکانها هستند. چنین زمینهایی در آینده میتوانند بعنوان مناطق صنعتی و یا تفریحی مورد استفاده قرار گیرند. زمینهای گود و پست اگر چه قابلیت پذیرش مقادیر بیشتری از مواد زاید را دارند، بدلیل آنکه پایینتر از سطح زمین قرار گرفتهاند، بیشتر در معرض سیلابها هستند و در اثر جاری شدن آب، این گونه زمینها بتدریج فرسایش مییابند. به همین جهت در صورتیکه برای دفن مواد زاید، زمینهای درهای شکل انتخاب شوند، جهت جلوگیری از جاری شدن آب در آن فرسایش خاک، طراحی زهکشیهای سطحی ضروری است.
شایان ذکر است که معادن متروکهای که از بستر رسی یا شیلی برخوردارند، نیز جهت دفن مواد زاید مناسباند (مانند معادن ذغال سنگ): دیگر اینکه در مناطق تالابی و ساحلی دفن مواد زاید معقول نیست زیرا علاوه بر ایجاد مسائل زیست محیطی، در سیستم اکولوژیک منطقه نیز اختلال ایجاد میکند.
همانگونه که اشاره شد با تعیین توپوگرافی زمین، میتوان نوع روش دفن را تعیین نمود. روش دفن ممکن است سطحی، گودالی- ترانشهای و یا ترکیبی از این دو باشد. روش سطحی در مناطق که سطح آب زیرزمینی بالاست کاربرد بیشتری دارد در حالیکه روش گودالی در مناطقی استفاده میشود سفره آب زیرزمینی پایین و خاک پوششی مناسب و کافی داشته باشد. برای زمینهای دارای پستی و بلندی روش ترکیبی مناسب است در این روش معمولاً به علت عدم کفایت، خاک پوششی باید از محل دیگر تأمین گردد.
4- شرایط اقلیمی محل دفن:
از مهمترین پارامترها اقلیمی که در ارزیابی محل دفن میتوان به آن اشاره کرد. باد، دما و نوسانهای حرارتی، و بارندگی است. بطور کلی تا آنجا که ممکن است باید از انتخاب مکانهای بادخیز اجتناب نمود، چرا که وجود باد در این مناطق علاوه بر ایجاد گرد و غبار حاصل از عملیات خاکبرداری و خاکریزی، باعث پراکنده شدن اجسام سبک مانند: کاغذ و پلاستیک میگردد. لذا جهت جلوگیری از ایجاد چنین مشکلاتی باید با در نظر گرفتن مسیر بادهای غالب بادشکنهایی احداث نمود یا حصارهایی جهت جلوگیری از پراکنده شدن اجسام سبک- بصورت ثابت و یا متحرک ایجاد کرد.
دانستن دامنه نوسانات دمایی در انجام عملیات موثر است چون در شرایط زمستانی و یخبندان، امکان حفر زمین تقریباً غیر ممکن است. به همین جهت با در نظر گرفتن آب و هوای محل دفن باید همیشه گودالهایی حفر شده و از قبل آماده باشد. همچنین خاک پوششی باید در انبارهای مخصوصی ذخیره گردد تا در مواقع یخبندان بتوان از آن استفاده کرد.
از دیگر پارامترهای مهم آب و هوایی، توجه به ارتباط توپوگرافی و شدت بارش است. بطور کلی آگاهی از شدت و مدت بارش و محاسبه تخمینی آن، در جلوگیری از تماس آبهای سطحی با مواد دفن شده و همچنین تخمین میزان شیرابه تولیدی کمک شایانی مینماید. اگر محل مورد نظر دارای شیب تند و خاک پوششی قابل فرسایش باشد، وقوع باران شدید می تواند خسارت بسیار به بار آورد و در صورتیکه خاک محل به آسانی قابل فرسایش باشد، باید محل دفن مسطح و یا دارای شیب کم باشد. که ضمناً زهکشی اطراف زمین تا حدودی می تواند مسائل ناشی از باران شدید را کم کند. شایان ذکر است که سیل خیز بودن محل مورد نظر و دوره تناوب سیلهای احتمالی نیز نباید از نظر دور بماند.
5- زمینشناسی و خاکشناسی محل:
پرداختن به موضوع خاکشناسی و زمینشناسی در ملاحظات مربوط به طراحی عملیات و چگونگی حفاظت از آبهای سطحی و زیرزمینی از ضرورتهای اولیه به شمار میآید. مهمترین مواردی که در این راستا باید به آنها توجه شود عبارتند از: تعیین مشخصات و عمق خاک، تعیین سنگ بستر، ضخامت، شناخت جنس و منشأ آن، تعیین الگوی چینخوردگی زمین، تعیین الگوی گلها و خطوط زلزلهخیز، شناخت هوازدگی، بررسی امکان لغزش خاک و سنگ و مطالعه در خصوص تخلخل و نفوذپذیری خاک، از این میان دو موضوع دارای اهمیت ویژه هستند که در ذیل مورد بررسی قرار میگیرند:
مشخصات سنگ بستر:
در بررسی مشخصات سنگ بستر توجه به مواردی نظیر جنس، ضخامت، محل گسل و ترک خوردگیها میتواند آگاهیهای لازم را در مورد نفوذ شیرابه و مسافت نفوذ و در نتیجه میزان تصفیه بیولوژیکی و شیمیایی شیرابه، در اختیار یک برنامهریزی قرار دهد. برای مثال وقتی سنگ بستر از جنس آهک و دارای گسلهای باز و فراوان باشد، شیرابه یا هر آلاینده دیگر بدون کاهش در آلودگی آن و براحتی قادر به عبور از ساختار زمین و آلودن آبهای زیرزمینی میگردد. شایان ذکر است که غیر قابل نفوذ بودن مطلق سنگ بستر نیز ممکن است مطلوب نباشد، چرا که با .وجود عدم آلودگی آبهای زیرزمینی، امکان آلودگی آبهای سطحی وجود دارد که این مشکل را باید با مدیریت صحیح حل نمود.
از لحاظ زمینشناسی سنگهای بستر را با توجه به مبدأ و منشأ آن میتوان به سه گروه تقسیم نمود: سنگهای آذرین، رسوبی و دگرگونی. سنگهای آذرین یکپارچه و متراکم دارای قابلیت نفوذ کمی هستند و جهت دفن مواد زاید جامد- خصوصاً مواد زاید خطرناک- بسیار مناسباند. از سوی دیگر سنگهای رسوبی برای ذخیره آبهای زیرزمینی قابلیت بسیار زیادی دارند و با اینکه سهم سنگهای رسوبی در ساختمان پوسته زمین کم است (حدود 5%)، این سنگها 95% از آبهای زیرزمینی را در خود جای دادهاند. سنگهای رسوبی به دو گروه عمده تقسیم میشوند: سنگهای رسوبی سخت و متراکم و سنگهای رسوبی آزاد و نرم، در میان این سنگها رفتار متفاوتی از لحاظ میزان نفوذپذیری دیده میشود. به این معنا که مثلاً سنگهای آهکی به علت داشتن شکافهای عریض و قابلیت نفوذپذیری زیاد، نامناسب و زمینهای رسی، از نظر منابع آب زیرزمینی ضعیف و برای دفن مناسبند. سنگهای دگرگونی نیز با توجه به منشأ شان دارای رفتار زاید به شمار میآیند. باید در نظر داشت که مکانهای دفن تا حد امکان نباید بر روی خطوط زلزله خیز و گسلها قرار گیرند.
خاکشناسی
دانهبندی خاک منطقه که در واقع ترکیبی از ذرات رس، شن و سیلت است، در انتخاب محل دفن بسیار مهم است: زیرا نسبت درصد ذرات سهگانه مزبور تعیینکننده ویژگی تراوایی خاک به شمار میآید. به این معنا که هر چه درصد شن در ساختار خاک منطقه بیشتر باشد، میزان نفوذپذیری آن بیشتر میگردد و در مقابل افزایش درصد رس در خاک نه تنها از میزان نفوذپذیری آن میکاهد بلکه بعلت وجود کلوئیدها به نحو مؤثری در تبادلات کاتیونی شرکت جسته و زمینهساز پدیده فیلتراسیون جریان سیالی میگردد که از درون آن میگذرد. لذا خاک به هر منظور که مورد مطالعه قرار گیرد (چه خاک پوششی و چه خاک بستر و کف محل دفن)، تراوایی از ویژگیهای مهم آن تلقی میگردد. به عنوان مثال اگر محل دفن بهداشتی در بالای سطح آبهای زیرزمینی باشد و فاصله بین محل دفن و سطح آب زیرزمینی از جنس سیلت و شن و صخرههای ترکدار تشکیل شده باشد احتمال خطر آلودگی شدید، اندک است چرا که شیرابه هنگام عبور از صخرههای ترکدار بطور طبیعی فیلتر میگردد. به علاوه آلایندهها فقط در صخرههای ترکدار پخش خواهد شد، حال اگر پسماندههای شهری در زمین شنی دفن شوند و در زیر این لایه صخرههای آهکی شیبدار قرار داشته باشد، امکان آلودگی شدید آبهای زیرزمینی وجود دارد.
معمولاً خاک، لایهای پوششی برای سنگ بستر محسوب میشود که هر قدر غیر قابل نفوذ باشد از ورود آب باران به داخل زمین بیشتر جلوگیری میکند، بدیهی است که اگر بتوان خاک پوششی را از محل دفن تأمین نمود تا حد بسیاری زیادی از هزینه کاسته خواهد شد چرا که این خاک بصورت پوشش روزانه و نهایی کاربرد زیادی دارد. بهترین خاک پوششی مخلوطی از ماسه و رس همراه با لای است. از سوی دیگر، جهت پوشش نهایی زمین (و یا روزانه)، خاک با دانهبندی خیلی ریز مانند رس به تنهایی ایدهآل نیست زیرا در صورت خشک شدن امکان ترک خوردگی و ایجاد شکاف آن وجود دارد که مسائلی چون ایجاد بو، نفوذ آب و رشد ناقلان بیماری را در پی خواهد داشت بنابراین بهترین خاک پوششی مخلوطی از خاک با دانهبندی درشت و ریز است. جدول 4- میزان کفایت هر نوع خاک را برای منظورهای مختلف و جدول 5 جنس خاک و عمق آبهای زیرزمینی را در استانهای مختلف کشور را نشان میدهد.
جدول 4ـ درجهبندی کلی مناسب بودن انواع گوناگونی خاک برای استفاده در پوشش زمین دفن
عملکرد
|
انواع خاک
|
شن تمیز
|
شن همراه با رس و لای
|
ماسه تمیز
|
ماسه همراه با رس و لای
|
لای
|
رس
|
جلوگیری از ایجاد نقبهای زیرزمینی توسط جوندگان
|
G
|
F-G
|
G
|
P
|
P
|
P
|
جلوگیری از انتشار مگس
|
P
|
F
|
P
|
G
|
G
|
E
|
به حداقل رسانیدن رطوبت ورودی به لایه
|
P
|
F-G
|
P
|
G-E
|
G-E
|
E
|
به حداقل رسانیدن گازهای متصاعد شونده از پوشش دفن
|
P
|
F-G
|
P
|
G-E
|
G-E
|
E
|
ایجاد منظره مطلوب و کنترل پراکنده شدن کاغذ
|
E
|
E
|
E
|
E
|
E
|
E
|
نگهداری گیاهان
|
P
|
G
|
P-F
|
E
|
G-E
|
F-G
|
ایجاد هواکش برای گازهای ناشی از تجزیه مواد (نفوذپذیری)
|
E
|
P
|
G
|
P
|
P
|
P
|
جدول 5- عمق آبهای زیرزمینی و جنس خاک محل دفن در استانهای مختلف کشور
کد
|
نام استان
|
عمق آبهای زیرزمینی (متر)
|
جنس خاک
|
شن رس
|
شنی – رسی
|
قلوه سنگ و شن
|
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
1/4
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
|
آذربایجان شرقی
آذربایجان غربی
اردبیل
اصفهان
ایلام
بوشهر
تهران
چهارمحال بختیاری
خراسان
خوزستان
زنجان
سمنان
سیستان و بلوچستان
فارس
کردستان
کرمان
کرمانشاه
کهگیلویه و بویراحمد
گیلان
لرستان
مازندران
مرکزی
هرمزگان
همدان
یزد
|
15/62
2/59
83/11
74
69/113
25
94/184
85/68
75/95
06/20
92/126
75/128
53/47
76/73
17/26
64/73
75/108
5/113
2/10
37
94/31
5/45
61
78/55
42/64
|
71/10
63/13
0
52/6
28/14
18/18
0
0
5/7
0
0
38/15
88/5
71/5
09/9
0
0
0
81/14
11/11
07/17
0
11/11
69/7
0
|
71/10
63/13
85/42
73/21
28/14
0
31/26
33/13
15
50
15/46
69/7
76/11
57/8
09/9
66/16
14/7
0
022/22
22/22
9/43
28/14
11/11
38/15
28/14
|
85/67
09/59
14/57
17/52
28/64
36/36
15/63
60
50
50
15/46
92/76
94/52
57/48
63/63
66/66
71/35
71/85
55/55
66/66
82/26
50
33/33
15/46
57/78
|
10
13
0
22
7
46
11
33
30
6
8
0
24
40
18
17
57
14
11
0
0
36
44
31
21
|
میانگین
|
|
9/68
|
8/6
|
28/18
|
72/54
|
96/19
|
6- هیدرولوژی و هیدروژئولوژی محل دفن:
به غیر از خاکشناسی و بررسی مشخصات سنگ بستر، در مبحث هیدرولوژی و هیدروژئولوژی محل دفن مواردی نظیر عمق سطح تهویه و منطقه اشباع، عمق سطح ایستایی آبهای زیرزمینی، نوسانات فصلی سطح ایستایی آبهایی زیرزمینی، هدایت هیدرولیکی و تخلخل خاک، حرکت و آبدهی آبهای زیرزمینی، ظرفیت نگهداری و رطوبت خاک نیز باید مورد بررسی قرار گیرند. چرا که اغلب نفوذ و جاری شدن آب عامل خاک و سنگ بستر، رطوبت خاک، شیب زمین، پوشش گیاهی و ... دارند. بطوریکه مثلاً هر قدر پوشش گیاهی، شیب زمین و رطوبت خاک کمتر و بارش باران آرام و مداوم باشد، قدرت نفوذ آب بیشتر است (شکل 1 شمای کلی از موارد مذکور را نشان میدهد).
بطور کلی در ارزیابی هیدروژئولوژیکی محل دفن فاصله کف زمین تا خط ایستایی باید مشخص شود. زیرا مناسبترین موقعیت جهت آلودگی آبهای زیرزمینی هنگامی به وجود میآید که خط ایستایی آبهای زیرزمینی نزدیک به کف سلول دفن بوده و شیرابه مستقیماً با آب در تماس باشد، پتانسیل آلودهسازی آبهای زیرزمینی توسط شیرابه بستگی فراوان به وضعیت فیزیکی محل دفن، خلل و فرج خاک در منطقه تهویه (یا غیر اشباع) و محل استقرار سطح ایستایی آبهای زیرزمینی دارد. حرکت آلایندههای شیمیایی محلول بطور کلی سریعتر از آلایندههای بیولوژیکی است خاکهای ماسهای و لای مانند، اغلب نظیر یک صافی عمل کرده و آلایندههای بیولوژیکی را از شیرابه جدا میکنند ولی آلاینده شیمیایی همراه با حرکت شیرابه به خط ایستایی رسیده و در آنجا وارد سیستم جریان آبهای زیرزمینی میگردد، بطوریکه حرکتشان تابعی از حرکت هیدرولوژیکی جریان آب میشود. مطالعات نشان داده است که قدرت آلودگی شیرابه، طی عبور از لایههای خاکم، بطور عمودی یا جانبی، کاهش مییابد. میزان این کاهش به طبیعت ساختار لایهای که بالای خط ایستایی قرار گرفته (منطقه تهویه) بستگی دارد و فرآیندهای گوناگونی شامل فرآیند مکانیکی فیلتراسیون، فرآیند شیمیایی، تبادل یونی، جذب و فعالیتهای میکروبیولوژیکی در این امر دخیلاند. البته هنوز میزان مشخصی جهت فاصله کف سلول دفن تا خط ایستایی آب معین نشده است و مراجع مختلف محدوده 7 تا 15 متری را برای حداقل پیشنهاد کردهاند. در خصوص آبهای سطحی نیز وضع به همین شکل است و حتی در برخی مواقع آلودگی آبهای سطحی واقع در 600 متری زمین دفن نیز مشاهده شده است. همچنین باید نوسانات سطح آب زیرزمینی را در فصول مختلف (خشک و پرآب) نیز مد نظر قرار داد.
در خصوص حرکت آبهای زیرزمینی لازم است ذکر شود که جهت حرکت و موقعیت ایستایی این آبها را میتوان با نقشههای تراز آب زیرزمینی نشان داد. این منحنیها نقاطی از سطح ایستایی را که نسبت به یک سطح مبنا (معمولاً سطح متوسط دریاها) هم ارتفاع هستند، نشان میدهد. برای تهیه این نقشهها از تعدادی چاه مشاهدهای با پراکندگی مناسب استفاده میشود. این نقطهها علاوه بر موارد فوق، اطلاعات مفید دیگری از قبیل مناطق تغذیه و تخلیه، رابطه سفره آب با رودخانهها و دریاچهها و محلهای مناسب برای حفر چاه را نیز به دست میدهند. در مورد زمین دفن میتوان نقشههای تراز آب زیرزمینی را از طریق اداره کل زمینشناسی و یا سازمانهای مربوط به امور آبهای زیرزمینی تهیه نمود.
همانگونه که اشاره شد، از دیگر موارد قابل بررسی و مهم، هدایت هیدرولیکی، تخلخل و ظرفیت نگهداری است که رابطه تنگاتنگی با هم دارند. در خصوص ظرفیت نگهداری، بررسی باید هم به خاک و هم به ماده زاید معطوف باشد، چرا که هر دو مورد در میزان نفوذ و ایجاد رواناب در محل دفن مؤثرند. بطور کلی هر چه فشردگی ماده (اعم از خاک یا ماده زاید) بیشتر باشد، ظرفیت نگهداری آن کمتر و تراوایی آن نیز کمتر میشود، بنابراین ضریب رواناب (جاری شدن آب)،آن افزایش مییابد در مورد ظرفیت نگهداشت علاوه بر میزان تراکم ( که خاک دانهبندی نیز مهم است)، مواردی چون رطوبت اولیه و روش استقرار مواد زاید نیز مؤثر است. در مورد رواناب نیز عواملی نظیر شیب، پوشش گیاهی و بافت پوشش زمین دخیل هستند (جدول 6).
جدول شماره 6- تاثیر شیب و نوع پوشش زمین دفن در میزان ضرایب آبدوی
نوع پوشش
|
شیب درصد
|
ضریب تقریبی آبدوی
|
ماسهای با پوشش چمنی
|
2
6-3
7
|
1/0- 5/0
15/0- 1/0
2/0- 15/0
|
خاک رس با پوشش چمنی
|
2
6-3
7
|
17/0- 12/0
25/0- 17/0
36/0- 25/0
|
از این مواد میتوان در تخمین میزان شیرابه تولیدی به طریق زیر استفاده نمود.
آب جذب شده توسط مواد زاید- مایع دفع شده در زمین+ نفوذ خالص= نشت شیرابه
(تبخیر و تعرق+ رواناب)- میزان بارش = نفوذ خالص
رطوبت موجود در ماده زاید- کل ظرفیت جذب آب توسط ماده زاید= آب جذب شده توسط ماده دیگر
شایان ذکر است که مقدار آب جذب شده توسط ماده زاید به طول زمان استقرار مواد زاید نیز بستگی دارد. در این مورد نباید از نقش دوگانه میکرواورگانیسمها در تولید رطوبت و ایجاد گرما- و در نتیجه امکان تبخیر بیشتر- غافل بود. بدین معنا که اگر در شروع عملیات دفن، رطوبت هر کیلوگرم ماده زاید خشک حدود 35/0 کیلوگرم باشد، با گذشت زمان این رطوبت افزایش مییابد و در تئوری جریان شیرابه زمانی آغاز میشود که این میزان به 6/0- 5/0 کیلوگرم رسیده باشد که حداکثر تولید شیرابه در زمان اشباع شدن ماده زاید (8/0 کیلوگرم رطوبت) میباشد.
طبقه بندی هیدروژئولوژی زمین دفن
تقسیمبندی زمین دفن اولین بار در سال 1976 توسط mather در سه طبقه بر اساس خواص هیدرولوژی منطقه و بطور جزئیتر در واقع بر مبنای حرکت شیرابه صورت گرفت.
الف- زمین دفن درجه 1: مکانهایی که در روی سفره آب زیرزمینی قرار نداشته و یا قابلیت نفوذ آنها اندک باشد در این دسته قرار میگیرد. ساختار این زمینها معمولاً از جنس رس، رس آهکدار، گل سنگ، شیل، لای سنگ و همچنین سنگهایی با دانهبندی ریز و فشرده میباشد. در اینگونه زمینها بعلت نفوذ اندک، شیرابه قابلیت حرکت و نفوذ ندارد و در محل دفن محبوس میماند. این زمینها باید حداقل تا عمق 7 متری دارای لایهای از جنس رس باشند. یکی از مشکلات عمده این مکانها، خصوصاً در نواحی مرطوب، پر شدن سلول دفن از شیرابه و سرریز شدن از سلول به آبهای سطحی و محیط اطراف است بهعلاوه با تجمع گاز متان، خطر آتشسوزی و انفجار نیز وجود دارد که از این نظر حتماً باید تدابیر و تمهیدات فنی و مهندسی لازم صورت گیرد. این زمینها از لحاظ دفن مواد زاید محدودیتی ندارند و لیکن با توجه به ماهیت مواد زاید جامد خطرناک و در دسترس نبودن و یا کم بودن زمینهای متناسب برای دفن آنها اختصاص این مکانها برای دفن مواد زاید جامد مطلوبتر است.
ب- زمین دفن درجه 2: این زمینها نسبتاً قابل نفوذ بوده و بر روی سفره آب زیرزمینی محصور یا آزاد قرار دارند. به علت قابلیت نفوذ نسبی، شیرابه حرکت آرامی دارد و به سبب آرام بودن تحرک، در اثر فرآیندهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی آلودگی شیرابه بطور طبیعی در طول حرکت کاهش قابل توجهی مییابد. در اینگونه زمینها معمولاً فاصله بستر محل دفن تا سطح ایستایی زیاد است و وجود ذرات رسی پراکنده، در کاهش یونهای فلزی شیرابه تاثیر چشمگیری دارند. این مکانها جهت دفن مواد زاید صنعتی و خانگی با ماهیت غیر خطرناک مانند قوطیهای قلعی خالی، فلزات، کاغذ و مشتقات آن، پارچه و چوب، مو و چرم، پوست و استخوان، حیوانات مرده کوچک، باقیمانده زباله سوزها و مواد الی فسادپذیر مناسب هستند.
ج- زمین دفن درجه3: در این گروه جنس زمین از لحاظ تراوایی به گونهای است که شیرابه مواد زاید و یا هر گونه آب بر روی آن حرکت سریعی دارند. بطوریکه کاهش آلودگی در اینگونه زمینها بسیار اندک و احتمال آلودگی آبهای زیرزمینی و سطحی بسیار زیاد است. لذا جهت دفن مواد زاید شهری و یا خطرناک مناسب نیستند. در این مکانها میتوان مواد زاید بی اثر و خنثایی نظیر نخالههای ساختمانی، سنگ، شیشه، محصولات چرمی، خردههای فولاد، آسفالت و تختههای ازبست را دفن نمود. البته امروزه در پارهای موارد با بکارگیری مواد مختلفی از قبیل ورقههای نایلونی، پلاستیکی، آسفالتی، رسی، و ... قادر گردیدهاند این زمینها را برای دفن مواد دیگر نیز مناسب سازند.
7- فاصله محل جمعآوری تا مرکز دفن و دسترسی به جادهها:
طبیعی است که محل دفن همواره باید در خارج از شهر و دور از مرکز جمعیتی قرار گیرد و با توجه به عمر محل دفن که حداقل 20-15 سال برآورد میشود، محل دفن نباید در مسیر توسعه آتی شهر انتخاب شود. از سوی دیگر به منظر کاهش هزینه حمل و نقل، زمان و سایر مشکلات دوری راه، تا حد امکان باید سعی شود که محل دفن در مکان نزدیکتری واقع گردد. با توجه به این نکات و نیز کمبود زمین مناسب، استاندارد تعیین شدهای برای فاصله محل دفن از شهر وجود ندارد. اما عموماً حداقل فاصله را 2 تا 3 کیلومتر در نظر میگیرند و فواصل حدود 10-20 کیلومتر بعنوان حد نهایی برآورد شده است (البته در صورتی از یک یا چند ایستگاه انتقال استفاده شود، بین 30-40 کیلومتر نیز قابل قبول است.) شایان ذکر است که اگر بتوان بجای استفاده از کامیونهای کوچک، از طریق متراکم نمودن زباله و بکارگیری کامیونهای بزرگتر حجم زباله بیشتری را با یک بار حمل زباله انتقال داد، مسافت نقش کمرنگتری را ایفا خواهد کرد.
دسترسی به راهها:
بطور کلی برای سهولت، کاهش زمان حمل و نقل و هزینه، مکان دفن باید تا حد امکان دارای راه اصلی و جاده بوده و به راههای موجود نزدیک باد. همچنین باید دقت نمود که جادهها دو طرفه بوده و از نظر عرض و انحنا برای عبور تجهیزات کامیونهای مرکز دفن مناسب باشند. عرض جادهای دائمی را معمولاً 6 تا 7 متر در نظر میگیرند و در صورتیکه محل دفن دارای تجهیزات عظیم و سنگین نباشد، جاده با عرض 5/4 متر نیز مناسب است. ورودی به جاده محل دفن نیز باید حداقل در 12 متری اتوبان قرار داشته باشد. جادههای دائمی و اصلی لازم است که حتماً آسفالت و صاف باشند. شیب بهینه جادههای دسترسی در سر بالایی کمتر از 7 درصد و در سرازیری کمتر از 10 درصد است. جادههای موقت محل دفن را میتوان با کوبیدن و فشردن خاک محل آماده نمود. معمولاً در مناطقی که بارندگی زیاد است جادههای فرعی را با لایهای از بتون یا مواد آسفالتی میپوشانند تا در اثر خیس شدن زمین، وسائط نقلیه دچار مشکل نگردند.
8- دسترسی به تسهیلات برق رسانی، آب و سیستم فاضلاب:
«در مکانیابی زمین، دفن، جهت رفاه کارکنان و تسهیل در عملیات، امکان دسترسی زمین به تسهیلات برقرسانی و سیستم فاضلاب باید بررسی گردد» این بررسی در مواردی نظیر استفاده از ژنراتورهای قابل حمل- در صورت فقدان سیستم برقرسانی ـ تصفیه و گندزدایی آب موجود در محل (چشمه و چاه) و پس از انجام آزمایشات شیمیایی و میکروبیولوژی و یا حمل آب از مناطق دیگر قابل انجام است.
9- استفاده کنونی و آتی از زمین:
در مکانیابی محل دفن، استفاده و کاربرد فعلی زمین از شاخصهای حائز اهمیت است. به عنوان مثال نمیتوان در مناطق مستعد کشاورزی، مراتع و چراگاههای دام، تالابها و مانند آن محل دفن دایر نمود مگر در شرایط بحرانی و فقدان گزینه دیگر، لذا همواره باید در نظر داشت که زمین انتخاب شده مصارف مهمتری را دارا نباشد.
همچنین در زمینه برنامهریزی برای اختتام محل دفن به کاربری نهایی زمین نیز باید توجه شود. چرا که یک محل دفن تکمیل شده زمین وسیعی را اشغال میکند که استفاده بهینه از آن میتواند منافع اقتصادی و اجتماعی مناسبی را در بر داشته باشد و از سوی دیگر با تعریف استفادههای مشخص، از کاربرد نامناسب و مضر زیست محیطی از زمین تکمیل شده جلوگیری به عمل آید. از جمله موارد استفاده مناسب از محل دفن میتوان به موارد ذیل اشاره نمود. زمینهای گلف، آمفی تئاتر، پیستهای اسکی، زمینهای باری، تفرجگاهها، باغهای گیاهشناسی و پارکها، استفاده از محل دفن تکمیل شده جهت احداث ساختمانهای مسکونی و تجاری (سبک) نیز توصیه شده است که به علت مشکلات نشست زمین و امکان خروج گاز، تحت تاثیر قرار میگیرند. بطور کلی استفاده از زمین دفن برای مکانهای سرسبز متداولتر است. همچنین استفاده کشاورزی از محل دفن بعلت خطر آلودگی محصولات با مواد شیمیایی و بیولوژیکی موجود در این مکانها کمتر دیده شده است. در نهایت ذکر این نکته ضروری است که مکانهای دفن اختصاصی مواد زاید جامد خطرناک به هیچ عنوان نباید مورد استفاده مجدد قرار گیرد و نیز اینگونه مکانها باید با علائم ویژهای مشخص گردند.
جمعبندی معیارهای مکانیابی محل دفن
برای بسیاری از عوامل مؤثر در مکانیابی دفن، استاندار تعریف شده و ثابتی وجود ندارد، لیکن با توجه به مطالب گفته شده، بمنظور انجام صحیح یک فرایند مکانیابی محل دفن میتوان بعنوان یک دستورالعمل اولیه و تخمینی مناسب از موارد زیر پیروی نمود:
محل دفن انتخابی باید:
1- از چاههای تغذیه آب آشامیدنی حداقل 300 متر فاصله داشته باشد (1000 فوت)
2- از منابع آبهای سطحی حداقل 100 متر فاصله داشته باشد (فاصله 600 متر به بالا بهتر است)
3- در مناطق پرباران استقرار نیابد.
4- دارای خاک زیرین به ضخامت 10 متر از جنس رس (یا مواد مشابه ) باشد.
5- در جهت بادهای غالب قرار نداشته باشد.
6- از گسلها و شکستگیهای زمین حداقل 80 تا 100 متر فاصله داشته باشد.
7- دارای دوره سیلخیزی حداقل 100 ساله باشد.
8- دارای خاک سطحی تا حد امکان از جنس رس سیلتی و در مرحله بعد از جنس شنی سیلتی باشد.
9- شیبی کمتر از 40 درصد داشته باشد.
10- دارای سنگ بستری تا حد امکان از جنس سنگهای آذرین باشد.
11- از مراکز جمعیتی، هتل، رستوران، تأسیسات فرآوری خوراکیها، مدارس و پارکهای عمومی حداقل 300 متر فاصله داشته باشد.
12- از شبکه جادههای دسترسی حداقل 80 و حداکثر یک کیلومتر فاصله داشته باشد. (کمتر بهتر است).
13- از شهرها حداقل 2 تا 3 کیلومتر و حداکثر 20 کیلومتر (در صورت وجود چند ایستگاه انتقال تا 40 کیلومتر) فاصله داشته باشد.
14- جادههای دائمی مسیر آن عرضی حداقل برابر 6 تا 7 متر داشته باشد.
15- دارای کاربریهای با ارزشتر نباشد (کشاورزی، جنگل، تالاب، مرتع).
16- حداقل 8 کیلومتر از فرودگاه فاصله داشته باشد.
17- از مراکز تاریخی و باستانی (نواحی حساس و بحرانی) حداقل 700 متر فاصله داشته باشد (بیش از 3 کیلومتر بهتر است)
18- قیمتی کمتر از 50 درصد قیمت گرانترین محل اطراف داشته باشد.
19- دارای عمری معادل حداقل 20-15 سال باشد.
البته همانگونه که اشاره شد، شرایط ذکر شده ثابت و غیر قابل تغییر نیست و بسته به شرایط هر محل و نیز خواص فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی، زباله تولیدی باید بازنگری گردد چرا که موارد مذکور بر اساس نیاز کشورهای دیگر طراحی شدهاند و جهت به کارگیری در ایران نیاز به اصلاح و بررسیهای کامل دارند.
نگاهی به وضعیت کنونی مکانهای دفن در ایران
توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که مبحث مکانیابی محل دفن بیش از اینکه یک مقوله مرتبط با مسایل محلی باشد، امری منطقی است. یعنی تصور این مطلب که هر شهر لزوماً باید دارای یک محل دفن مختص به خود باشد، تصوری نادرست است: چرا که در بسیاری از مواقع لازم است که با توجه به شرایط اقلیمی و به خصوص هزینههای بالای اجرای یک طرح دفن بهداشتی (شامل حمل و نقل، آماده سازی، راهبری و ...)، چند شهر مجاور که دارای شرایط مشابه دیگر هستند. از یک مکان دفن مشترک استفاده نمایند. این موضوع بویژه در مناطقی نظیر استانهای شمالی کشور (حاشیه دریای خزر) بسیار شایان توجه است. لیکن وجود نگرش محلی به مسأله فوق از سوی شهرداریها باعث شده است که اکثر شهرداریهای کشور به دنبال مکانی مستقل برای دفع زبالههای خود باشند. از طرف دیگر، به علت نبود توان تخصصی و علمی لازم و یا عدم توجه کافی به تبعات سوء زیست محیطی و بهداشتی، مکانیابی محل دفن به درستی انجام نمیشود: بنابراین طبیعی است که در اینگونه شهرها در انتظار ایجاد مخاطرات زیست محیطی و بهداشتی و یا تنشهای اجتماعی باشیم. همانگونه که بسیاری از مکانهای دفن (یا به عبارت صحیحتر مکان تخلیه) فعلی در شمال کشور (در شهرهایی نظیر بابل، آمل، ساری، رامسر و ...) به علل متعددی نظیر مجاورت با رودخانهها، مراکز جمعیتی و جادهها و یا قرار گرفتن در معرض بادهای غالب، فاقد شرایط لازم و مناسب هستند: و در موارد دیگر عواملی نظیر فاصله زیاد تا جادههای دسترسی (محل دفن هر دوگنبدان) و بستر زمینشناسی نامناسب (برخی از مکانهای دفن شهرهای استان یزد) باعث نامناسب بودن مکانهای منتخب هستند. در هر حال، با توجه به کوششهای وزارت کشور در سالهای اخیر در زمینه دفن بهداشتی و اختصاص اعتبارات ویژه به این امر، امید میرود که به تدریج شاهد ارتقای کیفی دفن مواد زاید جامد در سطح کشور باشیم. در این خصوص از جمله اقدامات مناسبی که تاکنون انجام شده است میتوان به منطقهای کردن مکانهای دفن در استان گلستان اشاره نمود.
مکان دفن زباله شهر جدید ملک کیان
بر مبنای مباحث بالا مکان طبیعی منتخب برای دفع زباله در محدوده مطالعاتی به شرح زیر است.
مهمترین معیارها برای مکانیابی محل دفع زباله، تصفیهخانه فاضلاب، آرامستان و کشتارگاه شامل توجه به وضعیت نبودن در مسیر جریان آبهای سطحی و زیرزمینی، نبود محدودیت سطح ایستابی، توپوگرافی و میزان شیب کم و جهت باد غالب است. همچنین ملاحظه معیارهای تاثیرگذار اقتصادی مانند طول مسافت، هزینه آمادهسازی زمین، بهداشتی؛ فاصله از راههای ارتباطی و مرکز سکونتگاهی
1ـ جهت وزش بادهای غالب منطقه از سمت شرق و جنوبشرق است بنابر این هر مکان انتخابی در شرق شهر ایجاد مشکل خواهد نمود، علاوه بر این با عنایت به موقعیت شهر جدید در شرق تبریز مکان دفع زباله در هر مکانی نسبت به شهر جدید، در ضلع شرقی تبریز قرار خواهد داشت که نامناسب است.
2ـ منابع تغذیه آبهای سطحی و زیرزمینی منطقه در ضلع جنوبی شهر قرار دارد که نیاز به حفظ و صیانت آنها حائز اهمیت فراوان برای ایجاد توسعه پایدار در اقتصاد و اجتماع منطقه دارد. بنابر این جنوب منطقه نامناسب خواهد بود.
3ـ ارتفاعات جنوب شهر از سطوح پرشیب تشکیل شده که پیدا نمودن بستر مناسب و آمادهسازی آنرا برای دفع زباله بسیار پرهزینه میسازد.
4ـ شرق شهر جدید به لحاظ سیاسی در شهرستان دیگر قرار دارد که مکانیابی برای دفع زباله شهر را با محدودیت مواجه میسازد.
5ـ در بخش شمالی شهر وجود سد مخزنی میتواند محدودیت عمده برای دفع زباله محسوب گردد.
6ـ سازندهای زمینشناسی پیرامون شهر عموما از دو سازند متفاوت رسوبات آبرفتی دوران چهارم و رسوبات تبخیری و آهکی و رسوبی و کنگلومرایی دوران سوم (دوره میوسن) تشکیل شده که اولی مخزن عمده منابع آبهای زیرزمینی را تشکیل داده و دومی دارای خلل و فرج زیاد و بسیار حساس در برابر شیرابه زبالهها و فاضلابهای شیمیایی هستند.
بنابر وضعیت بستر طبیعی پیرامون شهر جدید ملککیان و مجاورت آن در ضلع شرقی کلانشهر تبریز، نخست پیشنهاد میگردد که محل دفع زباله مجزایی برای شهر تعیین نشود بنابر محدودیتی که به لحاظ قرارگیری تبریز در برابر بادهای غالب و جهت جریان منابع آبهای زیرزمینی شهر دارند.
در اولویت دوم مکان مناسب برای مکانگزینی کاربریهای آلاینده مزکور در بالا نسبت به شهر جدید ملککیان از جمیع جهات و لحاظ تمام متغیرهای طبیعی و انسانی ضلع شمالغربی شهر در جنوب سد مخزنی شهید مدنی است.
نویسنده : علی اکبر شمسی پور : ۸:۳۱ ب.ظ ; ۱۳۸۸/۳/٦